English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5042 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
chevron seal U کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
interfaces U رابط
wiring connector U رابط
connector U رابط
connective U رابط
fitting U رابط
liaison U رابط
liaisons U رابط
adapter U رابط
internuncial U رابط
copulative U رابط
interface U رابط
point of intersection U رابط
link U رابط
go between U رابط
high line U پل رابط اصلی
enlarging adapter U رابط فزاینده
link U شاخه رابط
ediswan connector U رابط ادیسوان
edge connector U رابط لبه
cylinderical fit U رابط استوانهای
trunk line U رابط ترانک
connector plug U دوشاخه رابط
feeder canal U نهر رابط
continuity equation U رابط پیوستگی
connections U میلههای رابط
inductor hose U لوله رابط
lead U رابط برق
leads U رابط برق
fuse wire U رابط فیوز
interface card U کارت رابط
high fidelity receiver U گیرنده رابط
ground liaison U رابط زمینی
interneuron U نورون رابط
fuse link U رابط فیوز
push rod U میله رابط
internuncial neuron U نورون رابط
connector switch U کلید رابط
bent adaptor U رابط خمیده
reducing adaptor U رابط کاهنده
reducer U لوله رابط
journal U شفت رابط
journals U شفت رابط
push rod U میل رابط
bays U پل رابط در پل شناور
patch cord U سیم رابط
parallel interface U رابط موازی
baying U پل رابط در پل شناور
bayed U پل رابط در پل شناور
bay U پل رابط در پل شناور
centronics interface U رابط موازی
internuncio U رابط پیک
serial interface U رابط سری
logical connector U رابط منطقی
lead in wire U سیم رابط
connecting rod U میله رابط
link chain U زنجیر رابط
logical connective U رابط منطقی
connecting tube U لوله رابط
connecting cable U کابل رابط
link belt U تسمه رابط
standard interface U رابط استاندارد
box connector U رابط جعبه
lamp connector رابط لامپ
liaison officer U افسر رابط
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
test lead U رابط برق ازمایش
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
switch position U موضع رابط دفاعی
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
triatic stay U بکسل رابط ناو
liaises U رابط نظامی بودن
flared fitting U رابط قیفی شکل
liaised U رابط نظامی بودن
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
relay post U پست رابط ستون
cell connector U رابط پیل باتری
commissure U بافت عصبی رابط
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
intervening variable U متغیر فرضی رابط
command liaison U افسر رابط فرماندهی
air liaison officer U افسر رابط هوایی
battery connector U رابط پیل باتری
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
command liaison U شبکه رابط یکان
liaise U رابط نظامی بودن
cross tree U رابط عرضی دکلها
liaising U رابط نظامی بودن
dry cell connector U رابط پیل خشک
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
anterior commissure U بافت رابط قدامی
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
chcp U در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demanded U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar U سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
three phase four wire system U سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standby U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standbys U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
mttf U متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridged U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
interface U وصل کردن از طریق رابط
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
desktop U در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection U سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot U شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
sbc U RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
opens U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
system flowchart U نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system U سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
compatibility U پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
environments U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
crossover U تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
system's design U مدل سیستم طرزساخت سیستم
conversion U تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversions U تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
drainage system U سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2تعریف فونتیک چیست؟
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
2reintroduce?
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com